شیطون های دخترم تو ماه ده
سلام به آدرینا خانوم شیطون
امروز 11 تیر بود شیطون شدی روی میز میری و فقط اونجا دوست داری بازی کنی
دیروز توی میز تلویزیون رفته بودی و داشتی اونجا بازی میکردی توپت افتاده بود اون پشت رفته بودی اون بیاری بعدش گیر کردی
راستی دیروز خود تنهایی از مبل پایین اومدی بابا روز قبلش داشت بهت یاد میداد شما هم ماشالا باهوش زود یاد گرفتی
چند روز وسایلت رو قایم میکنه بعد دستت میگیری جلو و به حالت نیست یا کجاست میخوای بازی کنی خیلی ناز میشی وقتی اینکارو میکنی دل همه رو بردی
وقتی هم میگم به به میخوری زبونت رو میاری جلو که یعنی میخوای هر کسی هم چیزی بخوره همین کار میکنی الهی مامان فدات اون حرف زدنت بشه که میخوای بگی گرسنه یا تشنه ای
یه کار دیگه هم که میکنی وقتی بابات میاد دیگه سراغی از من نمگیری میپری بغلش و خودت لوس میکنی وقتی هم میگم بیا بغلم از من فرار میکنی
هر وقت بابایی میاد کلی باهم بازی میکنیم خیلی خوش میگذره تو هم خیلی لذت میبری من دنبالت میکنم تو هم چهار دست وپا میری بغل بابایی
فکر کنم همین کارهارو کردم که وقتی بابایی میاد ازمن فرار میکنی عزیزم