آدرینا آدرینا ، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

دختر زیباروی خورشید

فروردين ٩٥

1395/5/15 1:47
نویسنده : مامان نسرین
36 بازدید
اشتراک گذاری

فروردين 

شروعش با سفر شروع شد 
يه چمدون ٢٢ كيلويي فقط براي تو شد 🤔😂

شب ساعت سه راه افتاديم 

شما هم مثل هميشه همكاري كردي و زود بيدار شدي و آماده شدي 

تو فرودگاه حسابي بازي ميكردي اينگار نه اينگار ساعت ٤صبحه 🙄😳😳😳

موقع رفتن پوشك كردم  اما تو هميشه جيشت ميگفتي و من خوشحال بودم هرچند چند ماه قبل از پوشكًگرفتم اما تو سفر خودم نگران بودم ميخواستم مشكلي نباشه و تو هم اذيتت نشي و حس بد نگيري اما تا برسيم پاريس يعني حدود ١٢ ساعتي كه راه داشتيم چه فرودگاه چه تو هواپيما ميگفتي نياز به دستشويي داري و پوشكت خشك بود 😍😍 

عاشق هواپيما شده بودي و خيلي دوست داشتي 
حتي موقع بلند شدن و نشستن خيلي اروم بودي و جالب بود برات 
تو راه اكثرا دوست داشتي بغلت كنم 

با سگها دوست شدي 

چراغ راهنما رو خيلي توجه ميكردي حتما بايد براي ما سبز ميشد تا بريم 
اگه وسط راه قرمز ميشد مجبور ميكردي برگرديم تا سبز بشه 😂
تو موزه لوور حسابي اذيت شدي ما رو ببخش 🙈
ولي تو خوردن غذا اصلا علاقه نشون نميدادي 🤔😐

موقع لباس پوشيدن كه همش بازيت ميگرفت 😕 يا ميگفتي خودمم بپوشم 

مشكل ديگه هم توالت فرنگي اونجا بود 🙄🚽
برات تازگي داشت و سخت بود بشيني اخرم پاهات ميزاشتي كنارهاش و ميشستي گاهي پاهات سر ميخورد اما تو همش ميخنديد و من سختم بود اونجوري بودي 🙈😂🙄

ولي در كل خيلي ارومتر از اون چيزي بودي كه انتظار داشتم حرف گوش كن يا به قول بابايي حرف بفهم 😁

بعد ظهر كه ميخوابيدي من و بابايي ميرفتيم بيرون
يه بار مامان گوهر گفت بيدار شد ديد شما نيستيد گفت ميدونم مامان و بابام نميان 😳
و بعد مامان گوهر تو رو دوباره خوابوند 
عزيزم نگران شده بودي 😉

تو هتل هر روز شب تو وان بازي ميكردي اين كار خياي برات جذاب بود 🏊🏻🛁🚿

شعر خوندنت خيلي بهتر شده و كاملتر ميخوني 
حتي پيغام  تلگرامي ميزاري 
تلفن برميداري و شماره ميگيري ميگي الو سلام من اينجام زود بيا ادايي. 
ادايي يعني خداحافظ 😁

از 
عكس گرفتن  و بستن مو بيزاري 😐

هر وقت ميگم  نگاه كن نگاه نميكني 😒 موهاتم كه كلا پنج دقيقه بيشتر مرتب نميمونه 

جديدا علاقه به النگو پيدا كردي 
و حتي يه بار برام پيغام گذاشتي مامان برام النگو بخر 😀
بعد وقتي اومدم گفتي مامان جون النگو داره تو داري من ندارم 😐


حرفهاي خودم به خودم ميزني مثلا 
حواست باشه اب نريزي
حواست باشه خونه رو كثيف نكني 

يا اگه مثلا اشتباهي كنم ميگي حواست نبود  يا حواست كجا بود 😳🙄😬😂

مثلا موقع شيتن ظرفا اب ريخت بهم گفتي حواست كجا بود اب ريختي 😳😂

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)