20 ماهگی و شروع سال 94 و دومین سفر آدرینا گلی
وارد بیستمین ماه زندگیت شدی مبارکه
و شروعش با سال نو یعنی سال 94 بود سال نوت مبارک دختر نازم
امسال سال نو رو متفاوت شروع کردیم
هم برای من و بابای هم برای تو خوشگلم
شروع سال نو بین ابرها تو آسمان بود ،ساعت 2 شب با صدای خلبان که تبریک سال جدید میگفت بیدار شدیم
دومین سفرت هم سفر به مالزی و سنگاپور بود که همراه مامان گوهر بودیم و خیلی خوش گذشت و شما هم حسابی شیطونی میکردی
از قبل سفر بگم و در فرودگاه که حسابی بازی کردی حتی یه لحظه گمت هم کردیم چون همش در حال دویدن بودی از اینکه تو همچین جایی و بین این همه آدم بودی خیلی ذوق میکردی یا کالسکه رو میخواستی یا کیف من و مامان گوهر
پروازمون 8 ساعت بود ساعت 10 شب بلند شدیم و تو خوب خوابیدی اما بعد صدای خلبان دیگه نخوابیدی تا برسیم کلی گریه کردی یعنی 4 ساعت آخر خیلی بیقرار بودی هم خوابت می اومد هم جات راحت نبود
اما تو فرودگاه مالزی دیگه خوابیدی
تو 7 شب 8 روز حسابی با همه گرم گرفتی و همه دوست داشتن و وقتهایی هم تو اتوبوس بودیم اکثرا راه میافته دی و باهمه سلام میکردی و دست تکون میدادی
عکسهای سفر
اما کارهای که جدیدا انجام میدی
تاریخ 14 فروردین درب اتاق کار بابایی باز کردی
در ایام نوروز پسته ها رو خودت پوستشون جدا میکردی و میخوردی و اصلا هم دوست نداشتی کمکت کنم
کار با تبلت حسابی یاد گرفتی و خودت برنامه ها رو باز میکنی عکس و فیلم انتخاب میکنی
و به تبلت هم اabovaمیگی
کفشات و خودت در میاری و تو جا کفشی میزاری
15 فروردین شروع کردم از پوشک گرفتن و کلا یک هفته طول کشید تا کامل بهم بگی دو روز اول اصلا نمیگفت دو روز بعد تا خیس میکردی میگفتی از روز 5 ام خیلی بهتر بودی گلم افرین دختر باهوش من و دقیقتر از تاریخ 24 فروردین دیگه میگفتی
گاهی وقتا هم الکی میگفتی و فرار میکردی تا دنبالت کنم
صداهای مختلف از خودت در میاری و وقتی میگیم حرف بزن ادا در میاری و ما هم میگفتیم خارجی صحبت میکنی
و هر جا که دستت نرسه یا کشیدن صندلی ناهار خوری کارت انجام میدی
یه شب 28فرودین موقع شام دیدیم صندلی رو کشیدی و بعد پادری جلوی آشپز خونه رو برداشتی
بعد بلند گو تلوزیون برداشتی و صندلی نزدیک اف اف گذاشتی
قیافه من و بابایی
و بابا از اینکه اینقدر با فکر عمل کردی لذت برد