آدرینا آدرینا ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه سن داره

دختر زیباروی خورشید

20 ماهگی و شروع سال 94 و دومین سفر آدرینا گلی

1394/1/31 23:40
نویسنده : مامان نسرین
107 بازدید
اشتراک گذاری

وارد بیستمین  ماه زندگیت شدی مبارکه 

و شروعش با سال نو یعنی سال 94 بود  سال نوت مبارک دختر نازم 

امسال سال نو رو متفاوت شروع کردیم 

هم برای من و بابای  هم برای تو خوشگلم 

شروع سال نو بین ابرها تو آسمان بود ،ساعت 2 شب با صدای خلبان که تبریک سال جدید میگفت بیدار شدیم 

دومین سفرت هم سفر به مالزی و سنگاپور بود که همراه مامان گوهر بودیم و خیلی خوش گذشت و شما هم حسابی شیطونی میکردیابله

از قبل سفر بگم و در فرودگاه که حسابی بازی کردی حتی یه لحظه گمت هم کردیمتعجب چون همش در حال دویدن بودی از اینکه تو همچین جایی و بین این همه آدم بودی خیلی ذوق میکردی یا کالسکه رو میخواستی یا کیف من و مامان گوهر 

 

پروازمون 8 ساعت بود ساعت 10 شب بلند شدیم و تو خوب خوابیدی اما بعد صدای خلبان دیگه نخوابیدی  تا برسیم کلی گریه کردی یعنی 4 ساعت آخر خیلی بیقرار بودی هم خوابت می اومد هم جات راحت نبود 

اما تو فرودگاه مالزی دیگه خوابیدی 

تو 7 شب 8 روز حسابی با همه گرم گرفتی و همه دوست داشتن و وقتهایی هم تو اتوبوس بودیم اکثرا راه میافته دی و باهمه سلام میکردی و دست تکون میدادی 

عکسهای سفر 

اما کارهای که جدیدا انجام میدی 

تاریخ 14 فروردین درب اتاق  کار بابایی باز کردی 

در ایام نوروز پسته ها رو خودت پوستشون  جدا میکردی و میخوردی و اصلا هم دوست نداشتی کمکت کنمناراحت

کار با تبلت حسابی یاد گرفتی و خودت برنامه ها رو باز میکنی عکس و فیلم انتخاب میکنی 

و به تبلت هم اabovaمیگینیشخند

کفشات و خودت در میاری و تو جا کفشی میزاری  

15 فروردین شروع کردم از پوشک گرفتن و کلا یک هفته طول کشید تا کامل بهم بگی دو روز اول اصلا نمیگفت دو روز بعد تا خیس میکردی میگفتی از روز 5 ام خیلی بهتر بودی گلم افرین دختر باهوش من و دقیقتر  از تاریخ 24 فروردین دیگه میگفتی 

گاهی وقتا هم الکی میگفتی و فرار میکردی تا دنبالت کنم 

 

صداهای مختلف از خودت در میاری و وقتی میگیم حرف بزن ادا در میاری و ما هم میگفتیم خارجی صحبت میکنینیشخند

 

و هر جا که دستت نرسه یا کشیدن صندلی ناهار خوری کارت انجام میدی 

یه شب 28فرودین موقع شام دیدیم صندلی  رو کشیدی و بعد پادری جلوی آشپز خونه رو برداشتی 

بعد بلند گو تلوزیون برداشتی  و صندلی نزدیک اف اف گذاشتی 

قیافه من و باباییتعجب

و بابا از اینکه اینقدر با فکر عمل کردی لذت برد ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)